اي حميد نيست چه حالي ميده اسپم بازي دي
ميگن ممنوع الچاپ شده دي
دي
اي حميد نيست چه حالي ميده اسپم بازي دي
ميگن ممنوع الچاپ شده دي
دي
کمدی الهی منم مال نشر امیر کبیره . امسال بیشتر کتابهایی که انتشارات دیگه تجدید چاپ نکردن، نشر نیلوفر با همون ترجمه سابق آورده . مثل کتابهای بالزاک . ولی نشر اساطیر دمش گرم بیشتر کتابهاشو تجدید چاپ کرده. نشر ثالث هم از هاروکی موراکامی خیلی کتاب آورده.راستی نشر نیلوفر کتاب دوبلینی ها از جیمز جویس را چاپ کرده نثرش ساده و روان هست و یکی از کتابهای برتر این نویسنده است . البته شاهکارش اولیس هست که اصلا اجازه ترجمه تو ایران را تا حالا نداشته . به هر حال گفتم شاید همین کتابش هم برای سالهای بعد از دست بره . جیمز جویس نویسنده انگلیسیه .
دلگشا . آینده روزی هست پیدا ، بی گمان با او.
گَرَم یاد آوری یا نه ، من از یادت نمیکاهم .
ترا من چشم در راهم...
ما که اون قدیما کمدی الهی رو گرفتیم اما هنوز که هنوزه نتوانستم کامل بخوانمش
بالاخره 1984 انگلیسی تمام شد . phewwww :دی حالا باید برم لغاتی که بلد نبودم رو تمرین کنم
طبق معمول زمان امتحانات حاضرم به هر دری بزنم ولی درس نخونم اینه که سریع خوندمش این چند روزه دیگه برعکس سرعت مورچه ای اولم
خوب چی بگم کتاب خیلی خوب و اموزنده ای هست هم برای مردمی که در کشورهای توتالیترین زندگی میکنن هم برای اون های که در دموکراسی زندگی میکنن . هشداری برای اینده کاملا محتمل .
Big brother is watching you :دی
جاودانگي ميلان كوندرا.
چاپش تموم شده اين كتابه رو هم دوستم از يه دست فروش پيدا كرده بود. تو مدتي كه داشتم اين كتاب رو ميخوندم يه حس سبكي و معلق بودن داشتم.قشنگ حس ميكردي تو جو شناوري!!!! تا يه چند وقت هم ذهنت تو هنگ به سر ميبره تا نظريات استاد كوندرا رو بتوني هلاجي كني!!!!
پریچهر...شیرین...گندم...
نمیگم خیـــــــلی بد بود...نمیگم افتضاح بود...نمیگم خوندنشون اتلاف وقت بود...
بحر حال ادم وقتی اثارهای ادبی و کلاسیک یا چمیدونم کتابای نوجوانی که ترجمه میکنن
یا همین داستانای قدیمی نظامی و مولوی و شاهنامه و اینا رو خونده باشه
بد نیست که یه سر هم بزنه به کتابایی که همین نویسنده های دوره ی خودمون نوشتن...
ولییی این کتابای م.مودب پور...بد نیستا...قصد توهین هم ندارم...ولی با همین سه تایی
که خوندم انگار شخصیتا از هرجلد کپی پیست شده بودن تو جلد بعدی!
تو هر جلد شخصیت اصلی یه پسر جدیه که درس و ایناش تموم شده...یه دوست که روابط فامیلی هم باهاش داره
داره که نقطه ی مخالفشه و خیلی شوخه و جوکه و نقطه ی طنزه داستانه.
حالا غیر از این دوتا که همیشه ی خدا هم عاشق یکی میشن یه شخصیت دیگه ای هم میاد
که داستان زندگیشو تعریف میکنه.
اخراشون هم که....
به نظر من خوندن این مدل کتابا همون برای سرگرمی و گذروندن وقت خوبه...
البته حیف که نویسنده های ایرانی الان نمیان یه چیزی
مثل تام سایر یا دیوید کاپرفیلد ، ماهی سیاه کوچولو...یا از این چیزا بنویسن qaq
هرچی دیدیم از این رمانای بزرگساله اجتماعی و خانوادگی و عاشقانه و اینا بود::#13
باز دم ارمان ارین،صمد بهرنگی،هوشنگ مرادی کرمانی گرم...این داستانا رو ادم میخونه کیف میکنه ::#13
همین پارسیان و من خودش یاد شاهنامه رو زنده میکنه t__t
برم یاسمین و یلدا رو هم بخونم دیگه...شاید حداقل یه چیزی داشت بدردمون بخوره |-8
I had everything
Opportunities for eternity
And I could belong to the night
اينجاي جاي نقد نيست ولي خوب ديدم حرف م.مودب پور اومد وسط و گله از نبودن نويسنده معاصر ايراني خوب!!
من فكر كنم 11-10 سال پيش 2 تا از كاراي مودب پور رو خوندم . نميدونم ولي خوب اين تيپ داستانها رو (كه بهش ادبيات عامه پسند ميگن و در همه زبانها موجود هستش) نبايد زياد سخت گرفت . كلا جنبه Fun داره و بايد به چشم يه تفريح بهش نگاه كرد. اين چيزيه كه خود نويسنده هاشون هم ميدونن كه داستانهاشون نه بار خاص ادبي داره و نه نثر با پيچيدگي و پديده اي سنگين . بار ادبي در اين نوع كارها معمولا متوسط به پايين هستش (و اگه متوسط باشه ميشه يه داستان عامه پسند خوب!)
اين عامه پسند بودن هم بابت اين نيستش كه مثلا كسايي كه از اين داستانها ميخونن مخشون كمه يا اونايي كه نميخونن جزو خواص هستن و خيلي دانا!!
اين كتابا به صورتي هستش كه يه فرد با سواد پايه (سيكل) هم ميتونه ازش لذت ببره و به همين خاطر بهش ميگن عامه پسند. ولي خوب به خاطر نداشتن تكنيك خوب يا داستان (و به طور كلي آرت و ارزش هنري خوب) اغلب كسايي كه كارها سطح بالا (كلاسيك و مدرن) ميخونن سراغ اين تيپ داستان ها نميرن.
خوب اين از اين.
حالا چندتا نويسنده خوب ايراني معاصر:
- زويا پيرزاد : عادت ميكنيم و چراغها را من خاموش ميكنم - اين 2 تا رو خوندم ولي چندتا كاره ديگه هم داره . چراغها را... از اون يكي بهتر بود و داستان خوبي داره(نشر مركز)
-يعقوب يادعلي : آداب بي قراري - استثنايي بود!!! واقعا توقع نداري يه نويسنده تو دهه 80 شمسي! تو ايران يه همچين كاري بده بيرون!!توهم كامل هست اين داستان و بهت حتما پيشنهاد ميكنم پيدا كنيش و بخونيش(نشر نيلوفر عزيز) راستي نويسنده واسه نوشتن اين داستان 1.5 سال زندان افتاده بود(فكر كنم سال 81 بود)
-مهسا محب علي : نگران نباش - عالي بود.توصيف و ايده داستان بسيار خوب هستش جوري كه فكر ميكني خودش (و يا خودت!) تجربه كردينش!! (نشر چشمه)
- سينا دادخواه : يوسف آباد،خيابان سي و سوم - خوب بود . شيوه روايت چندخطي داستان خيلي باحال بود.
- فرهاد جعفري : كافه پيانو - اين كتاب رو نخر برو از كتابخونه بگير بخونش (چون از نويسندش بدم مياد و نميخوام چاپش بيشتر از اين بالا بره ولي خوب اين كتابش خيلي خوب بود) كاره به شدت جالبي هستش و خوندن 1 بارش واجبه.
اينا همه زنده هستن و تقريبا جوون - اگه يه خورده قديمي تر ميخواي صادق هدايت يا جلال خوبن.
من صادق كلي كار خوندم و از اغلبشون خوشم اومده ولي جلال رو زياد دوست ندارم(يعني من خوشم نمياد ولي كارهاش خيلي خيلي خوب هستش) اما كار سنگي بر گوري رو واقعا ميپرستم!! اگه بتوني چاپ قديمي رو كه مميزي نشده پيدا كني كه شاهكاره.
GL
|
علاقه مندی ها (Bookmarks)