شايد مهمترين موضوعي كه منو جذب خودش كرد، اثباتي كلي و كاملا علمي بود كه دنيا فقط اون چيزي نيست كه ما ميبينيم و ميشه اينطور تصور كرد كه
قوانين علمي كه تاحالا شناخته شده، وابسته به سيستم هاي ادراك ماست.
همونطور كه يك پديده ي كوانتومي ميتونه هم رفتار "موج گونه" و هم رفتار "ذره اي" از خودش نشون بده كه طبق نظريه CHI (قانون كپنهاگي) اين رفتار دوگانه ممكنه به خاطر نوع سيستم هاي آزمايش كننده باشه.
قوانين فيزيك كلاسيك راهي به دنياي كوانتوم نداره و برعكس... و ميشه اينطور نتيجه گرفت كه ممكنه در آينده توصيفي از دنياي ارايه بشه كه قوانين كلاسيك و كوانتومي راهي درش نداشته باشن.
نگين "ديگه همچين اتفاقي نميافته!" ما آدما تا 600 سال پيش حتي نميدونستيم كره ي زمين نصف ديگه اي هم داره!!
و از اون بدتر مردمي كه در نصفه ي ديگه ي كره زمين زندگي ميكردن، هنوز چرخ رو احتراع نكرده بودن!!!!
و جالب تر اينه كه ما به لطف طيف نگاري (كه يكي از نتايج علم كوانتوم هست) به اين مهم پي برديم كه ما انسان ها و جهاني كه ميشناسيم فقط از 10درصد مواد موجود در دنيا ساخته شديم (!!!!) و بقيه 90 درصد باقي مونده دنيا رو حتي نميتونيم درك كنيم كه چيه؟! و فقط اسم ماده ي سياه رو روش گذاشتيم.
چيزاي ديگه هم هست، در ادامه صحبت ها ميگم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)